سفر مشهد مقدس
امسال قسمت شد برا جشن میلاد امام رضا(ع) بریم مشهد.سفر خوبی بود و بهترین لحظه اش ساعت 9 شب میلاد بود که بعد از اینکه تمام جمعیت صحن رضوی صلوات خاصه را خوندن بارون بارید یاد این جمله افتادم "باران ؛نقطه چین تا خدا " انگار حضور خدا را حس کردم خیلی باصفا بود.
فاطمه حسنا
کبوتر دلت تو کبوترانه آروم می گرفت برا همین دو بار رفتی کبوترانه هر دو بار هم از کیک تولد امام رضا نصیبت شد که مثل همیشه آجی زهرا را فراموش نکردی و براش از کیک آوردی اصلآ آخر معرفــــتــــــــــــی
فاطمه زهرا
خیلی دلت می خواست بری کبوترانه ولی بر خلاف خوذت که فکر می کنی بزرگ شدی اون هم خیلی بزرگ ولی اجازه ندادنپیرو بررسی های و پیگیری های اینجانب روز آخر بردمت مهدالرضا که یه نمایش عروسکی دیدی و ساعت 10 تا 11:30رفتی جوانه های معرفت که هم نقاشی کردی وهم کاردستی قورباغه درست کردی و راضی شدی
از اون زائر کوچولو های تنبل بودی همش زود (الکی) خسته می شدی تا بغلت کنم
در کل بهت خوش گذشته بود فقط میگفتی اتوبوسش بد بود خیلی دور بود با اینکه بیشتر ساعات را خواب بودی